جدول جو
جدول جو

معنی دستگیری کردن - جستجوی لغت در جدول جو

دستگیری کردن
(فِ رِ دَ)
اعانت و مساعدت و معاضدت و یاری و مددکاری کردن:
بدان پرورانیدم این تار را
که تا دستگیری کند یار را.
فردوسی.
گه نعمت دهد نقصان پذیری
کند هنگام حیرت دستگیری.
نظامی.
نه گر دستگیری کنی خرمم
نه گر سر بری بر دل آید غمم.
سعدی.
مال بیکران داری و ما را مهمی است اگر برخی از آن دستگیری کنی چون ارتفاع برسد وفا کرده شود. (گلستان سعدی) ، در تداول عرفا، ارشاد کردن سالک و مرید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(فُ / فِ دَ)
گرفتن، چنانکه دزد یا جانی یا فراری را. اسیر کردن: بسیار زینهار خواستند تا دستگیر کردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 114). بسیار مردم دستگیر کردند. (تاریخ بیهقی ص 493).
سواری برون شد شتابان چو تیر
کزایشان یکی را کند دستگیر.
اسدی.
هرچه داشتند گرفتند و شش پسر او را دستگیر کردند. (قصص الانبیاء ص 198). همه را دستگیر کردند و ایشان بهم برآمدند و شمشیر در یکدیگر نهادند. (فارسنامۀ ابن البلخی ص 81).
ز شیر جوان تا بروباه پیر
برفتند و کردندشان دستگیر.
ملا هاتفی.
، توقیف کردن. بازداشتن. بازداشت کردن. فروگرفتن، دستگیری. یاری دهی. اعانت
لغت نامه دهخدا
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
اعتقالٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
Tailor, Fiddle, Manipulate, Mastermind, Rig, Tamper
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
Nab
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
attraper
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
jouer avec, manipuler, orchestrer, truquer, coudre
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
brincar, manipular, idealizar, costurar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
弹吉他 , 操控 , 主脑 , 操纵 , 缝制 , 篡改
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
bawić się, manipulować, być geniuszem, szyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
возитися , маніпулювати , бути розумним , фальсифікувати , шити , втручатися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
kukamata
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
возиться , манипулировать , быть умным , фальсифицировать , шить , вмешиваться
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
suonare, manipolare, architettare, truccare, cucire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
juguetear, manipular, idear, sastrar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
پکڑنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
ধরানো
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
fummeln, manipulieren, mastermind, schneidern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
붙잡다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
捕まえる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
ללכוד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
पकड़ना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
menangkap
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
จับ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
atrapar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
catturare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
złapać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
зловити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دستگیر کردن
تصویر دستگیر کردن
поймать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از دستکاری کردن
تصویر دستکاری کردن
friemelen, manipuleren, plannen, naaien
دیکشنری فارسی به هلندی